گل اقا در هشترود
یک زبان دارم دو تا دندان لق میزنم تا می توانم حرف حق
درباره وبلاگ


بصیرت قطب نمای حرکت صحیح است مقام عظمای ولایت رهبری عید سعید باستانی را محضر ولی نعمتان عزیز خودمان تبریک می گوئیم و اما بازهم شخصیتهای زشت و بد و خوب این هفته شخصیت زشت : به مناسبت نوروز شخصیت زشت نداریم شخصیت بد هفته : و همچنین شخصیت بد هم نداریم شخصیت خوب : شما مردم بزرگ و آگاه و فهیم هشترود و چاراویماق دوستان عزیز در لوکس بلاگ دو امکان جدید برای شما فراهم است الف )می توانید در جعبه باکس بصورت انلاین و دسته جمعی باهم بحث و مناظره نمائید اما خواهش می کنیم و استدعا داریم برای حفظ شئو نات اخلاقی و اسلامی و همچنین نشان دادن فرهنگ و شعور بالای مردم هشترود از نوشتن برخی کلمات و متون توهین امیز خودداری نمائید ب) شما می توانید از قسمت ورود اعضا ثبت نام نمائید و پس از ثبت نام مطالب خود را در بخش ارسال مطلب جدید برای ما بنویسید ما مطالب و نامه های شما را خواند ه و چنانچه با قوانین نظام مغایرتی نداشته باشد با نام خودتان انتشار میدهیم در نهایت خواهشمندیم و بازهم خواهشمندیم با رعایت اخلاق و ادب اسلامی و نشان دادن فرهنگ بالای شهر و منطقه امان به باز سازی و توسعه منطقه محروممان یاور و کمک باشیم اتحادمان را حفظ کنیم که ثابت کردیم با اتحاد هر کاری می توانیم بکنیم .
نويسندگان
پنج شنبه 23 بهمن 1389برچسب:, :: 18:5 :: نويسنده : گل اقا

دیروز در خروجی روزنامه جام جم ویژه اذربایجانشرقی خبری بود با تیتر تولد نوزاد در برف و کولاک چاراویماق  تا تیتر رو خوندم شاغلام زد زیر گریه وداد زد وای ددم وای بازهم از اهالی روستای ماست مگه نه؟ تا متن رو خوندم دیدم بابا شاغلام یکپا خودش غیب گوست بله در روستای گویجه قلعه چاراویماق زنی زائو وقت زایمانش میرسه بدلیل نبود راه دسترسی بعد از ۱۴ ساعت و ۲ ساعت پیاده روی انهم توسط مسئولین عاشق امداد و نجات "وگرنه خود اقایون در موقع تبلیغات جرات رفتن به گویجه قلعه را ندارند" موفق به زایمان نوزاد شده اند که خوشبختانه هر دو سالم و بدبختانه بدلیل نبود بیمارستان در قره اغاج اوردنش درمانگاه " بیمارستان سابق امام حسین هشترود "

شاغلام کلی گریه کرد اخر میدانید شاغلام هم دقیقا مثل این بچه بدنیا امد با این تفاوت که در راه روستا " اگه اسمش راه باشه " مادرش فوت نموده و خودش هم در میان برف و سرما ۱۴ساعت با ماشین و ۲ ساعت پیاده در راه مانندی مانده و توسط گرگها بزرگ شدو شد پسر جنگل " ببخشید بازهم قاط زدیم " بله مادر شاغلام جوانمرگ شدو خوشبختانه در اثر تلاش نیروهای عاشق و دلسوز این یکی مادر زنده مانده است

روی سخنم با شماهاست شمائی که عالیجنابان وعده و وعید دروغ لقب گرفته اید اقای قفرخان یادت هست ۲۰ سال قبل رای میخواستی قول دادی راه روستا را درست کنی

آقی عبدی سلطان خیرات وعده شما که کلنگ بیمارستان میزدی کو ؟ کجاست ؟ فقط برای رای بود تمام شد هرکس بمیرد حقش است یا مهاجرت کند

اقای علمی شما هم میخواهید مثل ۲۰ سال قبل اسماعیلی وعده بدهید هرچند حتی در اداره بازرگانی ثابت کرده ای که اینهم در وجودت نهفته نیست

آقایان اسماعیلی و عبدی و علمی و امینی و تمام کاندیداهائی که از الان کاملا غیر قانونی برای اریکه بر صندلی سبز قانون گذاری تبلیغ میکنید که بقول خودتان خدمت کنید

بزرگترین خدمت به خلق این است که همین امروز با یک صدم هزینه هایتان از امسال تا سال بعد را روی هم بریزید و برای روستا راه بکشید نمی صرفد میدانم اخر این بی منت است و درامدی هم ندارد و رانتی هم در ان نیست

باشد اگر واقعا برای ملت خدمت میخواهید اینبار بجای وعده یکبار شما عمل کنید و صد بار ما وعده از جنس وعده های شما میدهیم که به شما رای بدهیم هر چند که شایستگی این یک خدمت را هم ندارید   

 

دیروز که حضور مدیر عامل ایران خودرو در ممقان و بازدید از شعبه شمالغرب ایرانخودرو را در این شهر که چه عرض کنم شنیدیم کلی مخمان سوت کشید و کلی هم دلمان سوخت که وای بر ما هشترود و چاراویماق را چه شده که با قدمت ۶۰ساله شهر شدن از ممقان عقب مانده است ؟ که حتی از ممقان هم عقب مانده است ....وقتی کلی فکر ای کیو سانی کردیم تازه فهمیدیم جای تعجب نیست چرا ؟

وقتی نماینده مون د رمجلس میخوابه وقتی نماینده مون بجای کارهای اساسی و زیر بنائی مشغول تعویض مبصر و خدام مساجد و مدیران مدارس و دهیاری ها و ... باشه وقتی در این شهر یک اردبیلی برای ۵ سال بعد از بازنشستگی اش هنوز رئیس باشه وقتی معاون فرماندارمون ۳ شغله باشه و فکرش رانت تحصیلی و وام گلخانه برادرش باشه وقتی مدیران ادارات بله قربان گو باشند وقتی ریش سفیدان منطقه بجای اتحاد و همدلی بخاطر منافع مادی خودشان ارزشها و حرمتها را میشکنند و قتی معتمدین منطقه  بجای پژرسشگری از مسئولین مجیز گوی انان می شوند وقتی جوانان و نخبگان بطریقی از میدان بدر می شوند وقتی از حضور امثال مرحوم محتشم ها در صدا و سیما بخاطر کینه شخصی ممانعت بعمل اید وقتی مخترع با پول و پارتی انتخاب میشود وقتی شهردار با گل و لای اسفالت مرمت میکند وقتی بیمارستان شهر متخصص ندارد و آن یکی اصلا بیمارستانی ندارد وقتی روسای ادارات بجای خدمت به مردم در فکر تبلیغ زود هنگام نماینده باشند وقتی مردم هشترود و چاراویماق در اثر تخم نفاق همدیگر را دشمن بدارند وقتی امثال عبدیها و بیگ زاده ها و علمی ها و شیری ها و امینی ها برای تشتت ارا مردم و برای انتخاب پیش از موعد حکمران مطلق العنان کورس و مسابقه میگذارند وقتی ما مردم معنی و ارزش واقعی رایمان را نمیدانیم و انرا از روی تعصب قومی و جهالت قیبله ای و تعصب کورکورانه در صندوق رای می اندازیم وقتی بصیرت دیدن ارزشها را از دست میدهیم وقتی همشهرمان را خودمان بخاطر حرف حق به صلابه می کشیم ............. آنوقت ممقان صاحب نمایندگی شمالغرب ایرانخودرو با حداقل ۱۰۰۰ نفر اشتغال زایی میشود و هشترود و چاراویماق میراث خوار تابلو های پس مانده پتروشیمیی می گردند که در دهه فجر امسال در تبریز به بهره برداری رسید

آری وقتی .. وقتی ... وقتی.......  باز بار دگر خواهیم گفت شاید وقتی دیگر .................. 

 

پنج شنبه 18 بهمن 1389برچسب:, :: 18:13 :: نويسنده : گل اقا

 

بدینوسیله ما اهالی شهرک فرهنگیان بخاطر دهن کجی به گل اقا و لج بازی با او مراتب تقدیر و تشکر خود را  بخاطر عدم اصلاح وضع گل الوده و اسفبار یکی از دو راه دسترسی به شهرک که یکسال است همانطور مانده و بخاطر گودال بودن جلوی پل ورودی که در شکستن کمکهای ماشینهایمان و اضافه کردن بر مخارج زندگیمان فقط بخاطر لجبازی با گل اقا از شهردار محترم " که بخاطر لج گل اقا ازاینکه پرستاره خوشحالیم " تقدیم میداریم و چنانچه گل اقا این مطلب را در وبلاگ قرار ندهد با نصب پلاکارد اینکار را ادامه خواهیم داد

در ضمن مراتب تقدیر صمیمانه خود را برای عدم جمع اوری سگهای ولگرد که بی شک بخاطر لجبازی با گل اقا بوده را تقدیم و ازاینکه مارا همچنان از وجود سگهای ولگرد در پاشیدن زباله در شهر و شهرک و ترساندن بچه هایمان  بی نصیب نفرمودند بخاطر لج گل اقا سه بار قدردانی میکنیم

جمعی از اهالی شهرک فرهنگیان هشترود  

مژده      مژده         مژده

 

برای اولین بار در جهان و ایران یکی از بی بدیل ترین و ناشناخته ترین مواد موجود در طبیعت در جهان هسته ای و فضائی در هشترود کشف شد ضمنا این کشف و اختراع بی نظیر جهان همزمان با کشفش و قبل از ثبتش در هشترود مورد تست و ازمایش قرار گرفت و به دلیل مقرون به صرفه بودن و صرفه جوئی شدید ارزی " بطوریکه حتی یک ریال هزینه ارزی نداشته و هزینه ریالی آن تا ۱۰۰۰۰ برابر کاهش می یابد " مورد توجه قرار گرفته است

این اختراع که برای اولین بار در جهان انهم در قرن اتم و هسته ای و فضائی " کشف منظومه جدید شمسی توسط تلسکوپ فضائی " در هشترود انجام شده و تاکنون هیچ کشوری در دنیا نتوانسته به این مهم نائل اید هرچند رسانه های بیگانه بلافاصله چون چشم دیدن چنین قدرتی را ندارند اعلام کردند که این کشف در دوره مادها و اریائیها و حتی در باغهای معلق بابل وجود داشته است ولی در اثر تحقیقات شاغلام چرت بودن این مسائل کاملا روشن و اطمینان خاطر داده شده است که این کشف جدید و بی همتاست و در این راستا گل اقا و اهالی ابدارخانه بدینوسیله کشف نوعی گل و لای " پالچیخ " توسط شهرداری برای پوشاندن چاله های خیابانها بجای اسفالت و مرمت با این فراورده تکان دهنده جهانی که کلی صرفه جوئی ارزی و ریالی در پی داشته است را به محضر اعضای شورای اسلامی شهرستان و سر پرستار قدیم دکتر شهردار هشترود تبریک و تهنیت عرض می نمائیم

مطمئنا این کشف و اختراع در جشنواره اختراعات خوارزمی مدال می گیرد

از شهردار محترم که با این اختراعش کلی مردم شهر را سرکار گذاشته و احتمالا در بودجه امسال سهم بسزائی را در بر خواهد گرفت و تامین حقوق اعضای محترم شورا را خواهد نمود کمال سپاسگذاری و امتنان را داریم                                       گل اقا و یارانش " ابدارخانه چی های سابق" 

پنج شنبه 18 بهمن 1389برچسب:, :: 18:7 :: نويسنده : گل اقا

ساعت ۲ نیمه شب بی خوابی زد به مخ مبارک از طرف دیگر دلم برای چاله های خیابان که با اب پر شده است و با معلوم نشدن بهترین جا برای پا گذاشتن و تا زانو در اب فرو رفتن و یخ زدن پا تنگ شده بود و در حالت پریشانی عصاره خشمم و رنجم را در بین دوانگشتم می فشردم تا جونش بالا بیاد و کامی بما بدهد

داشتم می امدم خونه که صدایی گفت گل اقا توئی در حالیکه زیر لب بسم الهی میگفتم و دنبال کلید اهنی گاوصندوق خالی ابدارخانه میگشتم "اخه میگن اجنه از بسم الله و اهن میترسند " برگشتم و دیدم سگی زرد در مقابلم ایستاده است ترس از جن یکطرف حالا این سگه هم شد قوز بالای قوز  دوباره گفت گل اقا توئی با کمی مشمشه " که احتمالا از برخی الاغهای وطنی گرفته ام چون با الاغهای وارداتی تماسی نداشته ام " گفتم بله گفت خیلی زبون نفهمی دبیا حالا اینو درستش کن با ترس عرض کردم چرا ؟ گفت اگه فهم داشتی می فهمیدی که چند ساله سگها از خجالت میدونی خجالت چی؟؟؟ گفتم نه !!! گفت از خجالت اینکه در محیط زندگیمون در باغات و بیغوله های اطراف دور از مناطق مسکونی مدرسه زده اند و ما هم از خجالت طرف محیط آموزشی نمیرویم و مجبوریم در خیابانها پرسه بزنیم که شهردارتون ما رو بگیره گفتم خوب ؟؟!!! گفت اووه تو هم نفهمیدی گم شو و برگشت در حالیکه زیر لب زمزمه میکرد هشترود برایت متاسفم که ما سگهایت فهمیدیم ............................ و گل اقایت نفهمید           

پنج شنبه 18 بهمن 1389برچسب:, :: 18:3 :: نويسنده : گل اقا

گل اقا که یک پراید دو گانه سوز لیزینگی داره چند روز بعد از هدفمندی یارانه ها به شاغلام گفت بیا سویچ را برو کمی گاز بزن حدود ۷ کیلو میگیره و اینهم ۳ هزار تومان شاغلام رفت و وقتی برگشت گفت گل اقا جونم باید ۱۵۰۰تومان هم بدهی گل اقا گفت مگر کیلوئی چنده شاغلام گفت ۴۰۵تومان گل اقا گفت پس حق الزحمه میخواهی شاغلام با ترس گفت نه قربا ن سبیل مبارک بشوم ۱۱ کیلو گاز زدم گل اقا زد زیر خنده که مرد حسابی من هفته قبل ۷ کیلو را بازور زدم چطور ۱۱ کیلو گاز زدی شاغلام قسم خورد و خلاصه هفته بعدش رفتیم همگی امتحان و دیدیم بله ۱۱ کیلو گاز خورد گل اقا سری تکون داد و گفت عجب حکایتی است این مخازن بعد هدفمندی یارانه ها گشاد شده اند جل الخالق

نتیجه گیری اخلاقی : مخازن گاز سی ان جی گشاد شده اند تا هدفمند تر به پمپ ها برویم

نتیجه گیری غیر اخلاقی :نکنه با متر میزنیم و با کیلو پولشو میدهیم

نتیجه گیری الکی : پمپهای گاز چون خیلی دوستمون دارند کلی زور میزنند تا ۴ کیلو اضافه برای ما گاز بدهند

پنج شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, :: 18:10 :: نويسنده : گل اقا

 

بوینوسیله اینجانب حسین قلی شاهی رئیس اداره آموزش و پرورش هشترود اعلام میدارم که گل اقا کذاب است و دروغ میگوید برای اثبات هم فیش حقوقی خودم چون کم است خجالت میکشم را نفرستادم در عوض فیش یکی از معاونهایم که حالا رئیس است را برای نمایش اسکن کردم و ایمیل که نشون بدهم گل اقا دروغگوست

دلائل :

1.       بنده ۵ سال نیست بازنشسته شده ام و فقط ۴ سال و ۱۱ ماه و ۲۵ روز است پس گل آقا که گفته ۵ سال دروغ گفته است

2.       معاون بنده ۴میلیون حقوق نیگیره و فقط دریافتی ناخالصش شده ۳۶۸۱۸۶۲۰ریال یعنی کمتر از ۴ میلیون وقتی معلونم میگیره من که ۴ میلیون نمیگیرم هرچند این فیش مال ۸۴ است و اگر و تورم و... را اضافه کنیم به ۶-۷ میلیون میرسد پس گل اقا دروغگوست

3.       در مورد خرچرانی هم دروغ گفته چون تو ایل حتی خرم نمیدادند بچرونم

4.       گل اقا چیزهای خوب یادش میره چون بضررشه ننوشته که من عاشق چماقم و در هر سفر که میرم اردبیل از ایلاتی ها ۱۰-۱۵ هزار تومان میدم و یک زویای خوب میخرم که انشالله با یکی از خوبهاش بزودی میزنم مخ گل اقا

5.       در ضمن فاصله اخرین خانه مسکونی با دبیرستان نمونه را شمردم ۱۸۰قدم است که گل اقا به کذب نوشته ۲۰۰ قدم

6.       اسم من حسینقلی شاهی است که گل اقا با کذابی نوشته است حسینقلی خان شاهی

7.       در زیر فیش را نمایش میدهم حساب کنید معاون بنده فقط ۷۳۰هزار تومان حق شورای تحقیقات میگیره ۱۱۵هزار تومان حق سیستم مکانیزه ۲۶۳هزار تومان حق تحقیق که با حق شورای تحقیق فرق داره حالا بماند که فقط ۱۷۶ ساعت اضافه کاری کرده بیچاره در یکماه که میشه بعبارتی ۷ روز در ماه که ۴ روزش جمعه است و سه روزش هم عید است و تعطیلی پس حرف زیادی موقوف در ضمن بیچاره معاون سابقم فقط ۱۱ نوع حق در فیشش هست ناراحتید میکنیم ۱۵ نوع تازه حق داوری در مسابقات هم ۷۸ هزار تومان است اخر داور برجسته لیگ برتر فوتبال است

و.... حالا این فیشها و این شما ببینید گل اقا دروغگوست یا نه

بنا به دلایل فوق انشالله سایتت فیلتر بشه الهی سایتت هک بشه گل اقا  داینای یالانچی

پنج شنبه 14 بهمن 1389برچسب:, :: 18:14 :: نويسنده : گل اقا

 

سالها قبل وقتی در یک نمایشگاه داخلی هشترود برای اولین بار تابلو نقاشی هایش را دیدم بر خود بالیدم که هشترودی هستم و چنین هنرمندانی داریم پرس و جو کردم نامش سید محمد و فامیلی اش بطحائی معلم است و اهل کوی زیبای معرفت گنجینه کتاب و همین

اما خدا محمدها را دوست دارد واین بود که محمد از بچگی رسم کردن را اموخت بی هیچ استادی ، طبع خدادادیش بود که در گوشه اطاقی در کنج خانه پدری اش از او رقصاننده قلم ساخت او در ان اطاق غار حرائی ساخت برای خود که دل بسپارد به رقص قلم در موج رنگها ، وه چه زیباست رقص قلم  محمد در بوم سفید ،گوئیا مرده زنده میکند مسیحا ،و رنگهائی که با ادم سخن میگویند سینه مالامال عشق است ،طبع لطیف هنری اش را سالها بعد در قنوت نمازش هم دیدم و اوج هنرش را ،ندای غرق شده در سنگلاخهای سبزه زار های دشتهای پاک طبیعت زیبای هشترود و پسندیدم ندای مسخ شده در بطن سنگی بزرگ که پرواز عقاب را در اسمان هشترود مینگریست ، اری محمد با طبع هنرمندانه اش دانسته بود که راه محرومیت زدائی هشترود در توسعه گردشگری اثار باستانی زیبای منطقه است و چه زیبا او ندا را فریاد کرده بود

اما مدتهاست که او را قلم بدست نمی بینم ، نه دیگر سن مدرسه بهشتی میزبان تئاترهای اوست و نه بومهای سفید سیاه مشق قلم موی سبز طبیعت دوستش ، محمد جان برخیز قلم ات را بدست بگیر پرواز کن پرواز تا در پرواز روح بلندی و طبع لطیفت هشترود را انچنان که شایسته هشترود است ترسیم کنی ،برخیز قلم را در رنگها برقصان بگذار بلرزد پشت انانی که منطقه را اباد و نمی خواهند برخیز قلم بردار و رو کن چهره رندانی که خود را عیار می نامند

برخیز هنر نعمت توست و تو مبلغ این نعمت بزرگ خدائی هستی ،برخیز در استانه این سالگرد انقلاب باشکوه مردمی ستایش کن وحدت انسانی را در کرامت پیر مغانش

محمد جان هشترود محتاج هنر قلم هاست که برقصند و بگویند و فراید برارند که در این عرصه پیشرفت سریع کشورمان ایران سهم هشترود و چاراویماقمان را ای  غفارها ،عبدیها،علمی ها ،شاهی ها و... بیغما نبرید

پنج شنبه 11 بهمن 1389برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : گل اقا

 

جناب آقای یاسین خان توکلی که پس از تحمل نیش اولمان محکم قاچ زین را چسبیده بود که گزکی دست ما نده و یکهو زمین نیافته و مارا از حواله دوچرخه محروم نکنه تا دنبال ون ندویم ولی از اونجایی که ازموده را ازمودن خطاست و از طرفی دکتر هم مارو خیلی دوست داره  و برای اینکه از قافله دکترا بگیرها عقب نمونه بدون هرگونه رانت خواری و پارتی و.... و کاملا با شرکت در تمام ازمونهای ورودی و تخصصی دکترا یکهو سر دراورد از دانشگاه شیراز و شروع نمود به تحصیل علم وادب دکترایی البته به ما ربطی نداره که جناب معاون با ۳شغله بودن و تامین معاش خانواده و... چطور میخواهد از الان از عهده چند کار بربیاد به ما چه ؟؟؟ ایشون گویا از بچگی با یک دست چند هندوانه بلند میکرده که برا همین روزها بوده است و از طرفی ما هم کلی خوشحال شدیم که ایشون کلی وقت دارند که هم به امورات معاونت برسند و هم ون سواری کنند و هم فیزیوتراپی کنندو هم برای برادرش در شهرک پرفسور هشترودی وام گل خانه بگیرند ونیمه کاره ولش کنند و هم در محافل سیاسی سخنرانی کنند و....

بابا ایول به معاون خان که درست برعکس برخی دختر خانمها که از هر انگشتشون ده تا هنر میباره ولی توخونه میمونندو می ترشند ایشون که از هر انگشتش ۲۵ تا هنر میباره و پس از سالهاست بالاخره تونست از دبه ترشی " شما بخوانید لپ لپ یا سوک سوک " بیرون بیاد و چون خیلی اصولگراست و میخواست نشون بده که با شایسته سالاری معاونت را گرفته و ربطی با هوا کردن بادکنک و خورد کردن سبزی اش پشت پا و ...نداره در ۲۵ ثانیه قدم در مطالعات دکترائی نهاد فقط اخر سر امیدواریم مثل مدرک دکتری مرحوم کردان فوق دیپلم از اب درنیاد یا  

پنج شنبه 10 بهمن 1389برچسب:, :: 18:17 :: نويسنده : گل اقا

 

جنا ب مهندس حاجی غفار اسماعیلی اغداغی چاراویماقی هشترودزیست نماینده محبوب "حدود۳۰درصد اگه درست باشه " مردم هشترود و چاراویماق در مجلس شورای اسلامی ایران که الحق در کشاورزی " کاشت ، داشت،برداشت تخم نفاق بیم مردم منطقه هشترود و چاراویماق " از نمایندگی بیشتر سر رشته داره و طبیعتا به تعاون هیچ اعتقادی نداره چون از وحدت مردم منطقه چاراویماق و هشترود میترسه " مثل حاجی میکی و حاجچی صبری و .... " بهمین دلیل الان چند ماهه که برای اداره تعاون هشترود هم رئیس تعیین نمیکنه و رئیس اداره تعاون بستان اباد اگر وقت کنه و گاوش نزاد و برف نیاد و کشکش سابیده بشه و خانمش اجازه بدهد و ماشینش پنچر نشود و تک سرفه " صبر " نیاید  هفته ای یکروز میاد به اداره تعاون ما سر بزنه که فقط اون تابلو را پائین نکشند وگرنه عمرا اگه فکر کنید یکهو که تعویض منیری رئیس قبلی بخاطر اب پاکی است که محمودی و لطفی زاده و اسماعیلی دکتر ومیگم رو دست حاجی ابی " ابراهیم اسماعیلی داداش نماینده " سر قضیه کارخانه شیر پاستوریزه ریخته اند باشه ها نه فکر بد نکنید حاجی ما اصلا کینه ای نیست برای همین هم خدام مسجدو مبصر کلاس و... را هم خودش تعیین نمیکنه به حاجی صالح پسر عمویش اختیار داده انجام بده   

پنج شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 18:18 :: نويسنده : گل اقا

 

دیروز ابدارخانه یک مهمان ناخوانده داشت جناب مستجاب الدعوه که یکی از تندروترین و سر سخت ترین و وفادارترین یاران حاجی قفرخان بود دیروز کلی برای ما صحبت نمود و در پایان دعا کرد الهی بارالهی بحق ایم مردم قانع و متواضع هشترود و چاراویماق شر حاجی قفرخان و امثالهم را از سر مسلمین جهان بخصوص ملت قفرزده هشترود و چاراویماق برهان که صدای امین همه بلند شد الا شاغلام مادر مرده همه شروع به نگاه قمر اندر عقرب به شاغلام نمودند شاغلام گفت شلوغ نکنید جناب مستجاب الدعوه مگر همین چند سال پیش سر همین قفر خان منو نمی زدی مستجاب الدعوه که کلی خجالت کشیده بود گفت عزیزم من هم انسانم ۲۰ ساله راه را اشتباه می رفتم حالا بخود امدم و تازه فهمیدم که باید اگاهانه انتخاب کنیم  نباید تعصب کورکورانه داشته باشیم نباید رایمان را به کسانی بدهیم که هنوز هم مارا رعیت و برده خود میدانند باید کسی رو انتخاب کنیم که از مردم با مردم و... باشه وانشالله مردم و خدا توبه منو قبول کنند و بلند شد و رفت

شاغلام با نیشخند گفت حضرت اجل ملاحظه نمودید صدای کفگیر ته حاجی قفر خان اونقدر بلند شده که مستجاب الدعوه هم شنیده است

پنج شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 18:16 :: نويسنده : گل اقا

 

صبورخان علمی که زمانی رئیس اداره بازرگانی هشترود بود و از زور سواد زیادی که داشت کربلائی رو کلبائی می نوشت روزی در محضر قفرخان بود که برخی دوروها و چاپلوسان که طبق عرف خودشان  و عادتشان مجیز قفرو صد البته روسائی که قفرو دوست داشتند رو میگند وارد میشوند و کمی هم مجیز علمی را میگویند که عجب رئیسی هستی و کلی محبوب هستی و.... این اتفاقات حاجی قفر مارو که الحق سیاس خوبی است رو بفکر میاندازه و بلافاصله یک لامپ ۱۰۰۰ واتی در بالای سر مبارکش روشن میشه و با طعنه " در حالیکه به حاج صالح و مهمانان چشمک میزده است " میگه اقای علمی با این همه محبوبیت نری کاندیدا بشی منو بدبخت میکنی ها علمی که بخاطر هوش و نبوغش اونقدر باهوش بود که بفهمه پروانه کسب نمایشگاه اتومبیل رو اتحادیه اغذیه فروشان بدهد  در راه خونه کمی مخش را تالاپ تلوپی میکنه تا یک لامپ ۱۰ واتی باطری قلمی خور بالای سرش روشن میشه و چون روشنائی این لامپه کمه متوجه چشمکهای قفرخان نشده است و در چاله ای بعمق چاه ویل گروپی می افته و بعد که بخانه میرسه زیر لامپهای ۲۰۰واتی پرمصرف هم راه را از چاه تشخیص نمیدهد و تاریکخانه مخش روشن نمیشه " البته بقول شاغلام با پروژکتورهای ورزشگاه آزادی هم مشکل حل نمیشد چون مشکل از تاریکخانه است "

بله از فردایش بصرافت نمایندگی می افته  در همین حال یکی از مجیز گویان مطابق دستور قفرخان وارد می شود کلی تعریف و تمجید که اگه کاندید بشی ما هم هستیم و ....و علمی هم فاش میکند سر درونش را مثلا ارواح باباش  مجیز گوی سریع به قفرخان مراتب را اطلاع میدهد تا سکانس دوم کلید بخورد در این سکانس قفرخان علمی رو مثلا تبعید میکنه به بستان اباد یعنی که بله کلی با هم ضدیم و کلی هم ترسیدم  علمی هم با هزینه اداره بازرگانی تقدیر نامه های به همه کسبه هشترود میفرسته و کلی خالی بندی میکنه که بله منم میخواهم وکیل بشم و پس از ان در کلیه مراسمات مجالس ترحیم و تزکیه و سالگرد میاد دعا میخونه که یعنی من مردمی هستم " حالا چرا در دوران ریاستش شرکت نمیکرد بماند " و بمن رای بدهید اصلاهم بخاطر همون لامپ ۱۰ واتی که باطریش هم تموم شده تا امروز متوجه نشده که بازی خورده و میخواهند بوسیله او قفرخان رو دوباره با تخم نفاق و تشتت ارا انتخاب کنند بماند

شاغلام ازوقتی اینو فهمیده کلی لامپ و پروژکتور تو سرش روشن شده ولی حیرون مونده که عبدی پولش رو از لایه اوزون البته سوراخ لایه اورده و فقط تشنه قدرته قفر خان هم که سالهاست با رانت هم پول داره و قدرت فقط مونده این  صبری خان که نمیدونه پولش از کجا اومده

فقط ترسش از این است که نکنه صبری خان ما هم مثل برخی روسا که با وانت موقع اومدن اثاثشون میاد و موقع رفتن با تریلر ۱۸ چرخ هم از هشترود خارج نمیشه پولشو از این راه بدست اورده باشه

بمونه برای بعد هرچند ما هشترودیها و چاراویماقی ها هرگز به گذشته که چراغ راه اینده است نگاهی نمیکنیم

 

حاج میکائیل عبدی که بخاطر هدفمندی یارانه ها و صرفه جوئی در کلمات از به بعد حاجی میکی می نامیمش " البته با میکی موس اشتباه نگیرید " از نوابغ روستای مولو است وی آی کیوی(iq) خیلی بالائی دارد بهمین دلیل مثل ای کیو سان هنگام فکر کردن مخش تاپ تاپ میکنه و همین تاپ مخش بود که پس از ۴۰ سال اورا واداشت که پولهائی را که از سوراخ لایه اوزون در جاده ساوه " نه دلالی و زمین خواری "به کف اورده بود را در راه خدمت به موطن سابق هزینه نماید " البته اونموقع یارانه ها هدفمند نشده بود "  در این راستا تصمیم کبری گرفت که مانند پترس فداکار انگشتش را در سوراخ سد بکند و یا مثل دهقان فداکار لازم شد پیراهنش را اتش بزند ولی چون به موطن رسید و متوجه شد کلی اطلاعات غلط داره "اخه سالها بود به موطنش نیامده بود" و سد هشترود خاکی است و ریلهایش هم با کمک دهقان فداکار همان موقع اصلاح شده است  ناچارا چون ای کیو سان کمی دوباره مخ مبارک را تاب داد تا اینکه یک لامپ ۱۰۰واتی " البته از نوع کم مصرفش " در بالای سر قبله مبارک روشن شد و چون ساختن کارخانهای که ۲۰۰-۳۰۰ اشتغال ایجاد کند را خدمت ندید بلکه افزایش ثروت میدانست که اونهم از لایه اوزون هی گوروپی داشت میریخت و از طرفی این خدمت نه منت ایجاد میکردو نه قدرت رانت خواری زیاد می نمود و از طرفی نخواست مثل حاجی قفر " غفار سابق " سیلو بسازد که بعدا پشت سرش حرف در بیارند دوباره تصمیم کبری گرفت که چی نماینده بشه " البته نه برای ثروتی و قدرت و رانت نخیرفقط برای خدمت " برای همین در خورجستان خانه ای خرید و رفت چاراویماق و شد چاراویماقی و دقیقا مثل ۲۰ و چند سال حاجی قفر شروع به دادن وعده ها نمود و اصلا هم پولی خرج نکرد و اصلا هم برای ستادش روزی ۵۰-۶۰ماشین از قرار روزی ۱۰ هزار تومان اجاره نکرد که سر ۳-۴ ماه تبلیغاتش هزینه اش برای ماشینهاش بشه ۱۰۰میلیون و خورده ای و از طرفی اصلا هم برای کرایه گاراژاقای رشیدی کلی اجاره نداد و اصلا هم بهرام خان ک پولی نگرفت که رئیس ستادش بشه و اصلا هم دستور نداشت که فقط در چاراویماق تبلیغ بکنه

حاجی میکی ما برعکس بهمن بیگ زاده که فقط تبلیغ در هشترود را دستور داشت اصلا دستور تبلیغ در چاراویماق را نگرفته بود  و نه مثل پاشائی که فقط دستور تبلیغ در نظرکهریزی و سهند اباد را نداشت

اینها اصلا هم برای شکستن رای مخالفان قفر که حدود ۳۰ هزار رای میشد دستور نداشتند برای همین بیگ ۵هزار در هشترود عبدی ۸ هزار در چاراویماق و پاشائی ۳هزار در نظرکهریزی رای نیاوردند که قفر خان پوز حاجی اهو " شیری سابق " را بزند

بعد هم موقع پاداش گیری حاجی میکی که مثل سابق مخش را تاپ تاپ داده بود برخلاف بیگ که ۵۰۰۰رای مردمو فروخت به معاونت ایشون۸۰۰۰ رای رو نفروخت به کلنگی که در قره اغاج بنام بیمارستان بزنه زمین  

حالا ایشون رد صلاحیت شدند و بعد از جنت صلاحیت ناپلئونی قبول شدند و..... بما ربطی نداره

فقط امیدوارم ماهم مثل ای کیو سان کمی به مخمان تاپ تاپ بدهیم تا حداقل کمی متوجه شویم رفتار و کردارو گفتار حاجی میکی چقدر شبیه رفتارو کردار و گفتار حاجی قفرو حاجی عربلو در سالهای گذشته است که فقط رنگ و لباس عوض شده شاید که تاپ تاپ مخمان اینبار نگذارد کورکورانه رای بدهیم 

پنج شنبه 8 بهمن 1389برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : گل اقا

 

در یکی از جلسات اداری که آقای استاندار هم بودند و مدیرکل اب و فاضلاب استان هم شرکت داشتند در مورد رود خانه قرنقو و سد بحثهائی میشود در همین اثنا استاندار از رئیس وقت اداه ابیاری هشترود می پرسد آقای .... دبی * رودخانه قرنقو چقدر است رئیس باهوش اداره هم که فرق دبی با دیبی را نمیدانسته با قاطعیت بلند میشه میگه حاج اقا دیبش * خیلی است تا سهند و سبلان ادامه داره استاندار بدبخت هم متوجه بی سوادی رئیس میشه آرام به مدیرکل میگه این دیگه کیه ؟ مدیر کل با کلی شرمندگی میگه فکر کنم از فامیلهای حاجی " نماینده هشترود " باشند استاندار هم سری تکان میدهد و میگوید خوب حالا که دیبش اینقدراست خودتون ماجرای سد رو پیگیری کنید و جلسه خاتمه می یابد

* دبی : میزان ابدهی رودخانه

* دیبی : به زبان ترکی یعنی انتها و تهش

پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, :: 18:21 :: نويسنده : گل اقا

 

شاغلام که از بچگی یک مریضیهائی میگرفت که حتی حکیم بوعلی سینا را در چند مورد به اشتباه انداخته بود اینبار هم یکهو دل درد گرفت با تهوع " بالا اوردن سابق " اونم تو تیرماه که گرما فغان میکرد طوری دل پیچه گرفت و روی زمین لولید که فدوی رفت برایش اگهی ترحیم تهیه کند چون مطمئن شد که میمیرد و شما خوانندگان از دستش راحت میشید

القصه شاغلام را حضرت اجل در اغوش گرفت و کشوندش به بیمارستان و در اورژانس کلی سرم وصل کردند و چون دل پیچه داشت و تهوع جراح متخصص را صدا کردند و ایشون هم که تا اونموقع تشخیص ۵ اپاندیستی را داده بود به آمدن با کمی به طحال و ران و زیر قفسه و قوزک پای چپ و انگشت کوچک پای راست گفت بستری نمائید که اپاندیس است و الان میترکدو احتمالا بیمارستان را هم خراب کند  فدوی رفت که قبضها تهیه نماید و فرم پر کند روح خان که قضیه را شنیده بود در همین حین رسید بیمارستان و سراسیمه رسید سر شاغلام و چون ایشون روح خانم یانگوم هستند کلی نبض شاغلام را گرفت و پرسید چی شده غضنفر خاک بر سر گفت اپاندیسش ترکیده روح خان یک نگاه عاقل اندر سفیهی نمود که غضنفر تا یکماه از خجالت حرف نزد بله ایشون پس از نگاه معنا دارش فرمود شاغلام دیروز ابگوشت خورده ای و شاغلام تائید نمود "خوشحال شدیم که مثل بعضی حکمای قدیم نگفت ناخوش خر خورده است" روح خان فرمود بلند شو برو خانه چند تا امپرازول و رانیتیدین بخور هزار بار گفتم ابگوشت را تیلیت کرده نخور  بنده گل اقا خواستم حرفی بزنم که با نگاه قمر در عقرب روح خان با اکراه رضایت دادم اخر جراح بیمارستان گفته بود اپاندیس است و بترکد بیمارستان را هم خراب میکند منهم فکر شاغلام نبودم بلکه فکر ابدارخانه بودم که در اثر ترکیدن اپاندیسیت شاغلام بهم نریزد القصه رفتیم و گفتیم میخواهیم مریضو ببریم خونه گفتند نمیشه اپاندیس است باید جراحی بشه از ما گفتن و از انها انکار تا اینکه روح خان گفت رضایت نامه شخصی امضا می کنیم و قضیه فیصله یافت و شاغلام را اوردیم ابدارخانه حالا بعدش چی شد هیچی الان ۷ ماه میگذره و برخلاف ارزوی قلبی همه ابدارخانه چی ها و نظر دکتر جراح شاغلام سر و حال قبراق برامون چائی میاره

حالا چرا این داستانو نوشتم برای اقای رستمی عزیز که فکر نکنید با پارتی بازی و سفارش ن ف به قفر خان یکهو از بهیاری و پرستاری ترقی فرمودند به مسئول بخش و فکر میکنند کل مشکلات بیمارستان حل شده است اقای رستمی کل مدارک بستری شدن و رضایت نامه و .. شاغلام همراه با تشخیص یکی از ۱۰ متخصصی که ادعا میکنید در بیمارستان دارید در بخش جراحی بیمارستان هست

اما از اونجائی که مشت نمونه خرواره امیدواریم ۱۰ متخصصتون مثل این جراح متخصصتون فقط عاشق شکافتن گوشت مردم برای پول دراوردن و یاد گرفتن جراحی " مثل قصابهای تازه کار که فقط گاو میکشند بی انکه فروشی داشته باشند " نباشند 

 

سلام مرا به اجبار واداشتی که مجدد برای شما بنویسم إ در صورتیکه مدرکی داری ارائه نما در غیر آن عمل شما مصداق نشر اکاذیب خواهد بود و نشر اکاذیب نیز جرم است و من نیز با قوانین خوب آشنائی دارم انتقاد خوب است ولی بردن آبروی دیگران بدون مدرک خوب نیست إ من کانلا در این راه مصر هستم هر چند شما شهامت پاسخ دادن ندارید خوب در اینجا پاسخ ندهید و عذرخواهی ننمایید در مرجع ذیصلاح ختما پاسخ می دهید نمی دانم شاید مرجع ذیصلاح را نیز شما قبول نداشته باشید

جوابیه :
فقط از شما خواهش دارم استصوابی مطالعه نکن این جوابیه را تا اخر بخوان بعد قضاوت کن

مدرک چی میخواهی عزیزم لطفا دقیقا اشاره کن راجع به کدام قسمت مدرک میخواهی
حالا بگذریم اینکه اقای عبدی اینهمه پول رو از کجا اورده مدرک نیست دوست من در انتخابات قبلی خود اقای عبدی فقط 15 میلیون تومان به ..... پیش خود بنده پیشنهاد داد که برایش تبلیغ بکند 3 نفر شاهد هم اونجا بودند  یک شاهد زنده هم خونه ای است که در خورجستان داشت ازش بپرس ؟نترس پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است  بنظرت کسی که برای تبلیغ اونم یک نفر 15 میلیون خرج کنه ولخرج است یا نه
 بنده هم نمیدانم در کدام مورد نشر اکاذیب بقول شما داشته ام کل مطالب متن با کمی دستکاری از وبلاگ خود عبدی برداشت شده است اگر این نشر اکاذیب است پس عبدی بزرگترین دروغگوی دنیاست

شما اگر در این کشور می زیستی و تعصب کورکورانه نداشتی حرفهای رهبر را در مورد چشم بصیرت می شنیدی اونوقت چشم هایت " منظورم چشم بصیرت است " کمی باز میشد و بجای اصرار بر فکر اشتباه یکبار جرات میکردی از عبدی می پرسیدی اقای عبدی اینهمه ثروت داری (حالا از هرکجا " من میگم جاده ساوه " تو بگو ارث باباشه ) برای چی میخواهی نماینده بشی میخواهی خدمت کنی 

 بیا یک کارخانه صنعتی مادر در همین چاراویماق بزن که بچه های ما نروند برای کار در بیغوله های جاده ساوه در کوره های اجر پزی
اگر میخواهی خدمت کنی و انهم بی منت برای راه روستای گوجه قلعه یک کمکی بکن ثواب دارد

اگر میخواهی خدمت بی منت کنی بیا از طریق کمیته امداد دست چند زوج جوان بی پول رو بگیر و ثواب ببر

نه برادر عزیز تو چشم بصیرت را بسته ای و فقط مثل طرفداران غفار اسماعیلی که او را بت کرده اند برای خود تو و امثال تو هم میخواهید بتی دیگر بسازید پس از شاهی و اسماعیلی  بنام عبدی

ملت ایران و بالطبع ما هشترودیها و چاراویماقیها در عصر مشروطیت در انقلاب شکوهمند ثابت کرده ایم که خود قهرمانیم و محتاج قهرمان نیستیم همه حرف های من این است که
                       بخود آی برادر که گر بخود آیی بخدائی رسی


ما دنبال قهرمان نیستیم قهرمان ما ان جوان لیسانسه ای است که در اثر رانت خواری امثال عبدی ها و اسماعیلی ها و شاهی ها در بیغوله های اجر پزی های جاده ساوه برای امرار معاشش فرغون میراند

قهرمان ما شهیدانی بودند که بی ادعا رفتند بی انکه برای این عروجشان بر ما منتی بگذارند

قهرمان ما  توئی - منم - مائیم که اگر چشم بصیرت داشته باشیم اجازه نمیدهیم امثال عبدی ها - اسماعیلی ها - شاهی ها و .... ما را بازیچه و نردبان ترقی و ثروت اندوزی خود کنند

تو اری تو که امروز من گل اقائی را بخاطر نوشتن داشتن ثروت زیاد عبدی مواخذه میکنی و ناخواسته قدم در تخم نفاق کاشته شده اسماعیلی ها و عبدی ها برای رانت خواریشان گذاشته ای کلاه خود را قاضی کن ایا تا امروز جرات کرده ای یکبار برخیزی و از اسماعیلی و یا عبدی و یا امثالهم بپرسی چرا؟ برای چه ؟

جوابت اگر اری باشد که قهرمان من توئی و اگر نه با خود و خدای خود خلوت کن امروز اربعین حسینی است با خود خلوت کن مگر حسین جز برای این شهید نشد که به مردم بگوید در مقابل زیاده خواهی بیایستید
دوستی داشتم مرحوم شده است خدایش بیامرزد در انتخابت قبل که شاهی و اسماعیلی با هم رقیب جدی بودند و هشترود و چاراویماق برادر با برادر و خواهر با خواهر بخاطر این دو با هم قهر میکردند شعری گفت که برایت می نویسم

                     عربلو دان اغ داغا               اغ داغدان عربلو وا
           دشمن لرون تخم سالیر         دیرناخ چالان دوست لارا باغ

ان کس که نداند و بداند که نداند            بار کج خود را به منزل برساند
ان کس که نداند و نداند که نداند            در جهل مرکب ابد الدهر بماند

در ضمن لازم نیست نظراتت را خصوصی ارسال کنی ما چیزی برای مخفی کردن نداریم میبنی که عین نظرت را در متن قرار دادیم که همه بخوانند و بدانند که عبدی انتخاب نشده میخواهند نفسها و حرفهای مردم را با تهدید و ارعاب و خفه کند اگر انتخاب بشود چه بر سرمردم می آید با خداست

تازه نوشتم مردی که زیاد میدانست جوشی شدی اگه بنویسم مردی که هیچ نمیدانست راضی میشوی عزیز دل برادر

چرا مرا وادار به نوشتن می کنی

دیروز بود که در بازدید از وبلاگ حضرت "گل آقا "متوجه شدیم بعضی ها از اینکه ما پست های مربوط به عبدی و اسماعیلی رو حذف کردیم  چردیک (شادمانی) (چردیک  : نوعی حالت رقص در ترکی است که هنگا کم آوردن طرف مقابل آنرا می زنند.) می زدنند و به خیال مبارکشان ما از کمبود مداراک جهت ارائه مجبور شدیم دست بوس آقایان شویم و دامنشان را بگیریم که فلانی حق با توست ؟ نه عزیزام شما سخت در اشتباهی من دنبال شیری و عبدی اسماعیلی فلانی و فلانی ها نیستم پارت کلفت هم ندارم  نانی در میاورم با هزاران بیگارگی دادن به روباهانی که زبانشان تهی است از خدمت و منت .

شما وکیل دادگسنری ! من به شما فقط به محظ احترام حاضر شدم آن پستم را حذف کنم نه به خاطر اینکه سندی در باب آن مطلب نداشته باشم. نه! 

الان در ست مدتی است  که ما یک معدن کشف کرده بودم وقتی به اداره کل معادن   استان مراجعه کردیم و مشخصاتش را دادیم  بعد از چند هفته یکی از آقایان آن را به نام زن خودش ثبت می کند . چرا فلانی که طرفدار نماینده است از کائولن ایستی سو (مثلا نی آیند از آراز گونئی که ادامه همان معدن است فقط به خاطر اینکه ای خاک در روستای همجوار واقع شده )با هزاران دوز کلک سفسطه ای آنرا به یغما می برد .(تازه مگر در قانون  بهر ه برداری معادن معدن مربوطه باید خودش راه داشته باشد پس چرا اینها این را ایستی سو را ویران کردهاند .)و چرا فلانی حتی به نام دخترانش هم معدن ثبت می کند و چرا فلانی معدن طلا را از ترس اینکه دولت آنرا ثروت ملی اعلام کند با نام معدن مس ثبت می کند مگر اینها مدرک نیست. چرا نوجوان ۱۵ -۱۸ ساله ی چارا ویماقی از شدت کشیدن تریاک داندانهایش پوسیده می شود و چرا فلانی ها به خم ابروی یشان نمیبرند .

راستی آن یکی می گفت چه رای بیاورم چه رای نیاورم بیمارستان را خواهم کشید پس چه شد آن بیمارستان .اینها نوار صوتی هم دارند اگر می خواهی فقط آدرس بده برات با هزینه خودم پستشان کنم .

دوست عزیز من نمی خواستم پایم دوباره به این مسائل کشیده شود ولی شما ناخواسته آن ر ا به پای ما می بندی و می گویی شما مدرک نداشتی مطلبت را حذف کردی  ! نه من مدرک دارم شما هم تعصب داری . دوست بودن؟ بزرگ بودن! پولدار بودن؟ ملاک حق بودن نیست چه دوستانی که از هزاران بار جاندار وحشی وحشی ترند و چه پولدارانی که مانند گنه بزرگ شده اند و فقط خون مکیدن را بلدند .

درست است عبدی دوست شماست اهل مولو است چاراویماقلی هم است ولی بد قول هم هست بخاطر رسیدن به پست و مقام قول دورغ به مرد داده و دروغ گو دشمن خداست . عبدی پسر بچه نبست که بگوییم اشتباه کرده . عبدی حاجی است عبدی ادعای نمایندگی مردم دو شهرستان را دارد. اگر واقعا مرد بود اگر واقعا حاجی است این قوی و این میدان (بو آرا بودا میدان) بفرما بیمارستان دست شما را می بوسد بیمارستا نشد آنهمه تولیدی کوچک بزرگ پای تان را نوازش می کند بفر مائید . پس چی شد.

آیا میدانی از همین روز اگر اداره راه ترابری شروع به کشیدن راه به تمام روستاهای چاراویماق را شروع کند ۲۹ سال طول می کشد تا به همه روستاهای چاراویماق  راه کشیده شود .(مصاحبه تلویزیونی رئیس اداره راه ترابری مورخه ۸۷/۴/۱۹) اگر حرفی در مجلس از چاراویماق از همون اول ها گفته می شد آیا اینگونه بود ؟

مگر قره آغاج شهرنیست پس چرا طویله های بعضی ها مانند خانه فرهنگ ادب فارسی در مقابل چشم همگان خود نمایی می کند . و چرا شهردار نمی تواند به آنها تو ! بگوید .

چرا فلانی نمی تواند امریه که سهله سرباز معلمی بگیرد و چرا بعضی ها امریه می گیرند آنهم به فرمانداری !

و اینکه دوست عزیزام من همان اول گفتم شما که در شهر گلستان می نیشنی در ک این شرایط برایت مشکل است و مشکل بودن آن موقعی دو چندان می شود که شما عنصری به نام تعصب هم در وجودت د اشته باشی بلاخره کارهای بود که باید می شد و نشده و مقدار آنهم  ناچیز نیست که نادیده گرفته شود و باید واقع بین بود تا انتقاد بکنیم و اجازه ندهیم مومنی از یک سوراخ دو بار گزیده شود

منبع : چاراویماق سسی وبلاگی

 

پنج شنبه 8 آبان 1389برچسب:, :: 18:19 :: نويسنده : گل اقا

 

خدائیش این حاجی قفر" غفار اسماعیلی که برای کمک به هدفمندی یارانه ها خلاصش کردیم"  کلی گل اقا رو دوست داره چرا ؟ایشون هر وقت متوجه میشوند که گل اقا کمبود مطلب داره برخلاف روزهائی که در مجلس میخوابند درست مثل حسنک که فقط جمعه ها به مکتب می رفت ایشون هم در وسط چله زمستون یکهو یادش می افتد که چی روستاهای هشترود گاز ندارند " البته هیچ ربطی به نزدیکی انتخابات و ... ندارد" فقط چون حاجی ما کلی دلش برای مردم می سوزه در یک اقدام نوبرانه در وسط زمستان کلنگ زنی فرمودند که اولا کلنگه تا تابستان زنگ میزنه و نمیتونه زمینو بشکافه تازه در تابستون کلنگ میزدند باید کارهائی انجام میشد ولی حالا میگوئیم برف اومده انشالله در تابستان

پنج شنبه 4 آبان 1389برچسب:, :: 17:58 :: نويسنده : گل اقا

فدوی امروز که اومد ابدارخانه کمی حالش ناخوش بود وقتی زیاد به پروپاش پیچیدیم که چی شده با لبخندی ملیح گفت دکتر رفت برزیل شاغلام با تاب دادن سبیلش گفت دادکان یا کفاشیان آخه نه اینکه تو کشور ما همه فوتبالین و تو فوتبالمون هم دکتر زیاد شده تا جائی که فتح الله زاده هم میگه دکترای روزنامه نگاری داره اوووه اونم از لندن  خوب ماهم فکرمون رفت به فوتبال بخصوص پس از بازی حسابی تیم ملی مقابل برزیل فدوی با کمی اخم گفت نه جانم دکتر مروتی از بچه های هشترود که قبلا مسئول دامپزشکی هشترود بود و در اثر اصابت تیر غضب حاجی نماینده رفت زنجان و از اونجا هم رفته برزیل واسه نظارت غضنفر خاک بر سر که کلا خیلی بد بینه گفت با پارتی بازی رفته فدوی که دوستی عمیقی با دکتر داره و واسش پلاکارد هم نوشته با ناراحتی گفت نخیر بخاطر هوش و نبوغ و تلاش زیادش زفته و گرنه اگه پارتی داشت که اینقدر زجر نمی کشید تا رسمی بشه خلاصه هرکسی نظری میداد که حضرت شیخ اجل گل اقا وارد معرکه ببخشید ابدارخانه شدو فرمود دکتر از یاران غار و دوستان گرمابه نماینده بود که چرا مورد غضب شدند برای هم نمیدونیم ولی خوب به هم تاختند و حتی از یاران نزدیک هم نگذشتند  که بعد دکتر صلاحی که تلاشهای فراوانی را در روستاهای قره اغاج برای تبلیغات نماینده انجام داده بود شد رئیس دامپزشکی و دکتر ما هم رفت زنجان و ماهنشان و خوشبختانه از اونجا هم یک سفر سه ماهه میروند برزیل برای نظارت گوشتهای وارداتی برزیل فدوی با کمی غرور سرشو تکون داد و گفت شیخ درست می فرمایند بهمین دلیل است و دلایل دیگر کلا باطل است غضنفر سری تکون داد و گفت حضرت اجل یک سوال دارم چرا هرکی با نماینده بهم میزنه یک امتیازی میگیره گل اقا چشماشو گرد کرد و پرسید مثلا کی ؟ غضنفر خاک بر سر گفت معاون محترم توکلی - بیگ زاده با اون سخرانی هاش در انتخابات - حالا هم دکتر و بعد هم میگن علی ابادی سابق بهشتی نیای جدید میخواد رئیس اموزش و پرورش بشه  گل اقا سری تکون داد و خاموش به نظاره نشست و سبیل مبارک تابید و هیچ نگفت شاغلام گفت فدای سبیل مبارک بروم میخواهی من نتیجه گیری کنم و اینو طوری سرهم بیاریم نه سیخ بسوزه و نه کباب گل اقا به چشمانی سرشار از محبت با سر تائید فرمودندو شاغلام چنین نتیجه گیری نمود که

  • نتیجه اخلاقی : ضمن تبریک به دکتر بخاطر انتخابشون ربطی بین تیرگی روابط با نماینده و سفر ایشون نیست
  • نتیجه غیر اخلاقی : هیچ رابطه ای بین نماینده و زنجان نیست " بخصوص در مورد نشریه بهار زنجان ایشون سوال نکرده بودند"
  • نتیجه ورزشی : چون تو فوتبالمون دکتر زیاد شده دکتر ما هم رفته فوتبال یاد بگیره تا استیل اذینو بخره
  • نتیجه عمومی : یا دکترو فرستادند کروکودیل بیاره نماینده رو بخوره یا فرستادند کروکودیل دکترو بخوره بلاخره یکی راحت بشه
  • نتیجه شاغلامی : دکتر مروتی در کمال شایستگی و بدون پارتی بازی و ....  رفت برزیل

 

پنج شنبه 2 آبان 1389برچسب:, :: 17:57 :: نويسنده : گل اقا

حاج میکائیل عبدی از نوابغ روزگار بشمار می آید بنده خدا که صرفا جهت خدمت کلی خرج می کند و اصلا براش هم مهم نیست فکر نکنید نیت بدی داره ها نه جونم  اونجوری که خودش میگه متولد ۱۳۴۵ روستای مولو است البته فکر بد نکنید که ایشون چون خیلی به خدمت علاقه داشت برای پول درآوردن رفت جاده ساوه و اونجا زمین کاشت و اونقدر خوب عملیات کاشت داشت برداشت را انجام داد تا مانند پینوکیو درختش بار داد و سکه های طلا ازش اویزون شد البته گربه نره و روباه مکار نقشی در این کار نداشتند و او با عقل سلیم خود توانست به چنین عمل بدیعی برسد و تصمیم کبری گرفت که بیاید و هشترود را که کاملا دچار قحطی حاج میکائیل شده بود را به ثمر و بار بنشاند و حکایت حکایت چشم دراوردن پسری بود تا بهش بگن کوراوغلو ولی همیشه برعکس بود مردم میگفتن پسر مرد کور  این اقا هم با پس از شاهی عربلوی رد صلاحیت شده فکر میکرد که با پول میشه مردم هشترودو خرید که وقتی سنگش به تیر خورد با کمال شجاعت و حجب و حیا گفت سال بعد برنده میشم آخه هنوز درختش بار داره حالا نمیدونم برای خدمت حتما باید نماینده شد یا افراد شخصی هم میتونند خدمت کنند البته خدمت شخصی ها بی منت است و خدمت نماینده ها با منت حالا حاجی برای کلی منت گذاشتند و نه برای پول در اوردن و پارتی بازی و ... میخواد نماینده بشه نمیدونم ادمی که فقط در یکدوره ۲۵۰میلیون خرج کنه برای دو بعدی با این تورم باید ۵۰۰تا خرج کنه و حلال چقدر باید پس از نمایندگی بره باغبانی و درخت بکاره تا این ۷۵۰چوب خرجش جبران کنه حالا شما حساب کنید

نتیجه اخلاقی : حداقل دو دوره باید نماینده بشه تا بتونه یک سود ۲۵۰کسب کنه

نتیجه ورزشی : حاجی توپش خیلی پره

نتیجه غیر اخلاقی : مردی که اینقدر ثروت دارد فقط عقده قدرت دارد

نتیجه مردمی : ایشون تو این شهر یک خانه یا مسکن و ماوائی نداره چطور میتونه درد ما رو درک کنه

نتیجه شاغلامی : حاجی میخواد خیدمت کونه کولنگ بیمارستان میزنه زمین

نتیجه غضنفری : بابا حاجی ارزش نتیجه گیری رو نداره

نتیجه حضرت اجل گل اقا : از فردا بما میگن طرفدار اسماعیلی هستید 

 

پنج شنبه 19 مهر 1389برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : گل اقا

سلام نیش امروز مال آقای شاهی است (البته این شاهی با اون شاهی که یک نوع سبزی هست و کلی هم مفید است فرق داره چون هم خیلی بی مزه است و کلی هم نا مفیده )  بله اینبار روی نیشمان به جناب مستطاب حسینقلی خان شاهی اردبیلی ایلات زاده ریاست آموزش و پرورش هست که از ۵ سال قبل وقتی فهمید در هشترود قحط الرجال است از حق مسلم خودش (انرژی هسته ای رو نمی گم ) بازنشستگی دست کشید و باز هم رئیس موند البته فکر نکنید که بخاطر اون حقوق های ۳-۴ میلیونی مونده ها نه بابا بنده خدا در این ۵ سال کلی خر و الاغشو در ایلات از دست داده فقط برای هشترود  آخه نه اینکه خیلی باهوشه در ایلشون حق بزو گوسفند چرونی هم نداره فقط میتونه خر و الاغ بچرونه آخه با هوش بالاش میتونه سریع با این حیونات بدبخت رابطه برقرار کنه و براشون کلی هم پز و افاده بیاد که منم مثل خودتون کردید این جناب نابغه چند سال قبل در هشترود بود و بنا به دلایل کاملا خانوادگی رفت و بعد از کلی پرورش استعداد در ایلشون برگشت هشترود حالا حساب کنید یکی که سرو کارش با خر والاغ باشه یکهو بیاد بیافته میونه ادما مگه ول میکنه عمرا البته اصلا فکر بد نکنید که معاونهای قبلی شون مثل امیریان و اسیابی از این همت بلند ش سوء استفاده میکردند ها  نه بجان خودش فقط امیریان چند بار سر یک نفر (ص) که میخواست حتما مدیر بشه بهر قیمتی کتشو اویزون کرد و قهر کرد و رفت خونه شون تا با حکم مدیریتی (ص)بروند و اشتی شون بدند که اونم با جان ودل قبول کرد و اومد فقط همین ربطی هم به حقوق ۳-۴ میلونی خودشو و امیریان و علیپورو اسیابی هم نداره و اصلا فکر نکنید که وکیلی رو بخاطر لو دادن حقوق هایشان انطور اسفبار از خانه های سازمانی اداره با مامور ریختند بیرون ها  نه الان هم فکر نکنید که نمی خواد بره ولی چون برای هشترود کلی دلش میسوزه که اداره مون بی رئیس بمونه نمیره وگرنه هنوز هم در ایلشون یاد و خاطره خر چروندنش مثله و بچه ها از مردی خر چرون که رئیس اداره آموزش و پروش شد حکایتها میگن ( البته ایمیلی بدستم رسید که خرها هم از نبود ایشون کلی افسرده شدند ) میگن این آقا در خواب نیمروزی خر چرانی نماینده هشترود را در خواب می بینه که ای آقا کجائی که من دربدر دنبال یک مدیر میگردم و چون از خواب بیدار میشه با یکی از همون خرها راه میافته و پس از کلی سیاحت نماینده را پیدا میکنه و خوابش براورده میشود  بالاخره ایشون دستی تو دستها داره و لیست معلمین و مستخدمینو قبل از آغاز سال با نماینده تنظیم نمیکنه که بگین پاچه خواره نخیر ایشون بی اجازه نماینده اب نمی خوره انوقت بیاد لیست بده اون تنظیم کنه فکر بد نکنید این نماینده قبلا گفتم اونقدر در تنظیم این لیستها بی خوابی میکشه که وقت نمیکنه تو مجلس حرفم بزنه حالا چرا گیر دادیم به تنظیم لیست خودش حکایتی است از مدیریت اکبر پور ها تا ص و از معاونت بیگ زاده تا اسیابی کوچک بجای داش محمدش بیگ زاده که معلوم است چی شد ناقابل ۵۵۰۰ رای مردمو با اعتماد گرفت و اعتماد مردمو گذاشت حراج تا بشه معاون این معاونی هم حکایتی است ها از معاونت توکلی در فرمانداری بگیر بیا تا معاونت بیگ زاده حالا شما پیدا کنید بقال سرکوچه رو چون سالهاست پیدا کردن پرتقال فروش از مد افتاده

 

پنج شنبه 19 مهر 1389برچسب:, :: 17:54 :: نويسنده : گل اقا

جناب آقای سید علی موسوی حسینی سراسکانرود فارغ التحصیل رشته پرستاری  شهردار محترم هشترود

از فواضل جناب آقای موسوی همین بس که واقعا برای شهرداری متولد شده اند چرا که با این مدرک درخشان پرستاری چاره ای جز شهردار شدن نداشته اند اصلا چون از کودکی آرزوی شهرداری را داشت  برای همین پرستاری خواند چون ارتباط مستقیم بین پرستاری و شهرداری وجود دارد

از وقتی هم که شهردار شده کارهای مفیدی برای این شهرستان انجام داده از ایجاد پارکبانی بگیرید تا تولید تیرچه و محصولات بتنی

اما ما فعلا بحثمان سر پارکبانی است پارکبان فعلی ( پارکومتر قبلی ) شخصی است که وقتی ماشینتان را پارک میکنید نیست وقتی برمیگردید که بروید باز هم نیست ودقیقا هنگامی که وارد باند حرکت میشود موجودی بنام پارکبان (انقراض نسل نشده اند ) جلوی ماشین را میگیرد و تقاضای هزینه پارک را می نماید حالا شما بایستی در حالیکه رانندگان عقبی بوق میزنند و فحش نثارتان میکنند که ترافیک ایجاد کرده ای باید دنبال پول خرد بگردید تا پارکبان را راضی کنید البته این نوع اخذ هزینه پارک توسط پارکبانان از اختراعات شهردار محترم هست چرا که در باقی شهر های پارکبان دار (البته به استثنای شهرهای پیشرفته دنیا که پارکومتر - پارکبان ثابت و کامپیوتری دارند ) به محض ورود به محل پارک -البته اگه یافت شود پارکومتر سیار ـ پارکبان سابق ـ با یک برگه سفید رنگ جلویتان سبز شده و ضمن کمک به پارک خودرو در محل با احترام برگه را در زیر برف پاک کن ( بخوانید پاروی شیشه ) گذاشته و پولش را وصول میکند که حتما اشتباه است چرا چون اگر روش صحیحی بود توسط شهردار محترم کشف میشد --- آخه هیچ شهرداری در دنیا حتی شیراک شهردار پاریس ---- اندازه شهردار ما اعتقادی به صرفه جوئی ندارند برا همین هم تعداد پارکبان هایشان متناسب با طول خیابان و تعداد ماشینهاست و کسی هم بخاطر اخذ هزینه پارک توسط پارکبان از راننده عقبی فحش نمیشنود خوب شهردار ما برای همین با بالا بردن هزینه پارکبانی و پارکبان محبوب هم برای جبران این هزینه با انجام اینکارها

1.       آموزش فحش به رانندگانی که بخاطر کمبود پارکبان مجبورند در ترافیک بمانند

2.       ایجاد درآمدبرای شهرداری ورشکسته هشترود به هر قیمتی

3.       چسباندن برگه قرمز بروی پاروی شیشه ماشین بدلیل کمبود پارکبان

4.       وصد البته چون میدانند مردم هشترود بیکارند و برای همین بیچاره معاون محترم فرمانداری چند شغله شده در نظر گرفتند

مردم برای اوقات فراغت خود پس از اتمام کار خود و قبل از خروج از پارک چند دقیقه ای دنبال پارکبانی که در خیابان بغلی است بگردند که این ارتباط پرستاری با شهردار شدن را اثبات می نماید که شهردار محترم مثل پرستاری خوب مردم را بالاجبار به کمی پیاده روی و گردش در شهر برای دیدن فضاهای سبز و نمای عالی و توریستی شهر وادار میکند که مبادا قند و کلسترولشون بره بالا و سکته بکنند حالا کی به کی فحش میده این دیگر از وظایف پرستار -ببخشید شهردار نیست --باید آقای معاون که معلم هم بودند دنبال بحث فرهنگی را بگیرند  

البته از افتخارات شهردار محترم چراغ قرمز هم هست که برای یک چهارراه چراغ قرمز گذاشتند تنها برا ی اینکه ثابت کنند هشترود هم چراغ قرمز داره  حالا هی بگید رابطه پرستاری با شهرداری چیه ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! خوب وقتی شهردار میبینه که برای مردم چراغ قرمز عقده شده است مثل یک پرستار بیماری را تشخیص و برای اثبات شهرستان بودن چراغ قرمز را کشف میکنند و اما اندر فواید این چراغ قرمز بیجا و نامنظم

  • چراغ قرمز وسیله ای برای ایجاد نظم و تسهیل ترافیک در سر معابر پرتردد نصب میشود
  • در چراغ قرمز باید در چراغ قرمز ایست کرد
  • در چهارراه هشترود بدلیل کمبود فضا کسانی که از مسیر مستقیم حرکت میکنند و میخواهند به چپ گردش کنند اول با چراغ سبز و بعد با چراغ قرمز برخورد میکنند که قانونا باید ایست نمایند تا چراغ سبز شود ولی چون هشترود خیلی شهره بهمین خاطر ---فکر نکنید برای کمبود جا هست که قانون شکنی میشود و کسی که از مسیر میدان سپاه می آید و میخواهد به مسیر مراغه برود از چراغ قرمز دومی میگذرد ها ــــ  نه جانم برای اینکه نشون بدیم برای ما چراغ قرمز و سبز یکی است و ربطی هم به قانون نداره وگرنه حضرات راهنمائی که برای یک کمربند مردم را جریمه میکنند ــ البته به استثنای هشترود که خیلی شهره ---- راحت میتونستند مردم و جریمه کنند و کیفشم ببرند ---با کسر کاف بمعنای لذت ----

آخر سرهم یکی نیست به من بگه آخه ناحسابی خر تو که از کرگی دم نداره ( مثل جدید برای نداشتن ماشین ) بتوچه که شهر ترافیکه بتو چه که پارکومتر سیار چطوریند اصلا بتو چه که پرستاری شده شهردار راستم میگن بمن چه شهر هشترود اینقدر پیشرفته و متمدن است که مردم دریک چراغ قرمز می ایستند و از دیگری در میرند

 

پنج شنبه 19 مهر 1389برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : گل اقا

از اونجائی که گفتیم نمی ترسیم  مجبور شدیم نیش رو به سمت نماینده بگیریم که مثلا بگیم نترسیم خوب

  جناب آقای مهندس حاج غفار اسماعیلی نماینده محترم مردم شهرستان های چاراویماق و هشترود در مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران 

ایشون از اون اولش که سیاسی نبودند کمی تا قسمتی جز گروههای اول انقلابی بودند ولی چون ایشون سرعت گردششون خیلی بالاست و با مهارت هم دور میزنند که حتی پلیسهای سر چهارراه هشترود هم متوجه رد شدندنش از چراغ قرمز نمی شن  بهمین دلیل سریع از این گروه دور زدند و شدند سیاسی انقلابی بعد هم که اصلا دور موتلفه و دوم خردادو ابادگران و.... هم که نرفتند یا اگر رفتند با دور سریع برگشتند

از خصلتهای خوب و بارز این مرد سیاسی کم حرفی ایشان است که حتی در مجلس هم ضرب المثل شده و لاریجانی هی به آنانی که زیاد حرف میزنند میگه مثل آقای اسماعیلی باش خوب اینم هنریه که بین ۲۹۰تا نماینده کم حرفترین و بی حرفترین باشی لایحه واستیضاح هم نیمده و اصلا اهل اینکارا نیست ووقتشم نداره چکار کنه نماینده ای که مستخدم مدارس - مجودار(خدمه) مساجد - مبصر کلاس حوزه اش را خودش انتخاب میکنه دیگه فرصت ارائه لایحه و سوال نداره آقای اسماعیلی هم برا اینکه ثابت کنه هم  انتقاد پذیر است و بومی گرا تائیده آقای معاون را امضا کرد و با یک سنگ ۷-۸-۱۰تا هدف زد آخه تو بچگی هم سنگ انداز خوبی بوده

هدفهای ایشو ن

  • بومی گرابودن
  • شایسته سالار ی حتی اگه مخالف باشه
  • دروغ بودن آمار بیکاری هشترود چون انموقع معاون محترم که ۳تا شغل یکجا نداشت
  • نشاند دادن قدرت چرا چون حتی بی تائیده ایشان هم معاون کلانتر ---ببخشید حواسم به کارتون بود---- بله معاون بازهم معاون میشد پس با اینکار خواسته بگه من منم  

آقای اسماعیلی نقش بسزائی در طرحهای عمرانی هشترود را دارد از افتخارات ایشون فاصله ۱۰-۱۵کیلومتری اتوبان از هشترود -بیراهه رفتن کمربندی از هشترود -  - ایجاد سیسلوی بزرگ برای خود و دوستان و.....  ولش کن آثار خدمتیشون اونقدر بالاست که در اینجا نمی گنجه

ایشون اصولا چون در دور تبلیغاتی مجبورند به سوالات عدیده ۶۰-۷۰درصد مخالفان خود پاسخ بدهند برای همین در طول دوره خدمت در مجلس حرف نمیزنند تا خسته نشوند

برای همین هم ناچارا همیشه ۳-۴نفر را با هزینه شخصی اش در انتخابات ثبت نام میکنه که زیاد برای تبلیغات خسته نشه

آقای اسماعیلی اصلا هم آدمی نیست که کینه ای باشه و طرف را بخاطر انتقادش تنبیه کنه چون با یک شگرد خاص کاری میکنه که طرف بره بز بچرونه - بیچاره سید محمد که حتی دیپلمش هم قبول نشده و از آنموقع دنبال دیپلمش هست ---

اصلا هم اهل قیافه گرفتن نیست مسواک هم خوب میزنه آخه برای یک آدم سیاسی نمایش دندان در حین خندیدن مهم است

از افتخارات و کارهای عمرانی ایشون هرچی بنویسیم بازم کمه حالا تا این حد داشته باشین بعدا ازش خیلی مینویسیم

جناب آقای مهندس حاج غفار اسماعیلی نماینده محترم و محبوب( ۱۳۸۱۲رای از ۴۶۴۷۴ رای) شهرستانهای چاراویماق (قره آغاج)و شهرستان هشترود و بخشهای نظرکهریزی و شادیان و روستاهای سهند آباد در مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران در باره بیکاری فزاینده و محرومیت هشترود گفت متاسفم

پنج شنبه 12 مهر 1389برچسب:, :: 17:52 :: نويسنده : گل اقا

جناب آقای معاون فرماندار حاج یاسین توکلی

ایشون که از وقتی سری در آورده جزو دلسوزان !!!!  متعهد هشترود بوده هرجا رد پایی از نماینده بوده ساز مخالفت معاون محترم هم کوک بوده و بدین ترتیب با توهین و هتاکی توانست سری از سرها در بیاورد از کمالات محبوبیت نامبرده همین بس که آنقدر مردمی هستند که حتی در شوراها هم نتوانست رای بیاورد  و آنقدر در پشت شوراها ماند تا بالاخره درکمال شایستگی   توانست کرسی معاونت فرمانداری را بدست آورد  جالب اینجاست که در این شهر مستخدم مدرسه را با اجازه نماینده جابجا میکنند آنوقت این آقا که ادعا مخالفت با نماینده را دارد شد معاون فرماندار   حالا هی بگید شایسته سالاری نیست بنده خداها شایسته تر از ایشون سراغ دارید  دلیل میخوایید بفرمائید

  • ایشون وقتی متوجه شدند در هشترود آمار بیکاری بالاست ناچار شدن که

۱- یک تاکسی ون از سهمیه بگیرند و سرویس مدارس بشوند

۲- یک مرکز فیزیوتراپی دارند که اصلا هم سهمیه ندارد

معاون محترم هم که هستند

حالا شما هی بگید که توکلی اصلا بفکر مردم نیست ایشون احتمالا از تاکسی ون برای تبلیغ استفاده نکردند وگرنه با این شیوه ای که نماینده ما داره حتما الان توقیف بود  خلاصه این جناب اگه بتونند رابطه تاکسی سرویس مدارسی با فیزیو تراپی ومعاونت فرمانداری را حل کند احتمالا جایزه نوبل هم بگیرد و شاید اصلا معمای معروف و ناتمام انیشتن هم اینجوری بوده که سالهاست لاینحل مونده

خلاصه مسئول در هشترود ۴ نوع است که خطرناکترینش نوع ۱-۲ هست چون نوع ۳-۴ را میشه چاره ای کرد اما نوع ۱-۲ خیلی خطرناکند چرا چون یا خودشون بومی اند یا همسرشون که علی القاعده (این القاعده با اونی در افغانستان فرق داره)در شهر کوچکی مثل هشترود حتما جدو آبادمان را میشناسند و قتی از کاستی حرف بزنیم و یاشکوه ای بکنیم با لحن خاص مسئولین میگن آها پسر مش قربون (این مش قربون با مش قربون متهم گریخت اشتباه نشه که بی بی ناراحت میشه)رو میگی ولش کن باباش ... است اصلا بابای من هرچی هست آقای محتسب شما یادت رفته بابات کیه  خوب این نوع اول و دوم که معاون محترم هم در این گروهند وقتی کم بیارند اصلا اهل سفسطه نیستند و مستقیم میرن تو آبادی و دمار از طرف در میارن --- یادش بخیر نماینده توی روستای قویونقشلاقی بقول فردوسی پور به مسئول مخابرات( بیچاره ستار)  یک شوک حسابی وارد کرده بود ----- بله اینها هم بلافاصله شوک اساسی وارد میکنند به طرف منتقد یا ناراضی

حالا آدم میفهمه احمدی نژاد چقدر با تحمله آخه اگه این معاون بجای حاج محمود رئیس جمهور بود الان شاید در ایران شاهد کم جمعیت ترین دوره ها بودیم اینهمه از احمدی نژاد انتقاد میکنند و همش میخنده و جواب منتقی میده

من عکسی از معاون محترم در اینترنت نیافتم اگه میشه خودش یک عکس برامون بفرسته تا نشونشون بدیم که ما انتقاد پذیریم

بنظر شما نیش بعدی ما در نوبت بعدی به کی باشد

 

پنج شنبه 29 فروردين 1389برچسب:, :: 18:39 :: نويسنده : گل اقا

 

حالا هی گیر بدید که قفرخان کار نمی کنه بابا این بیچاره از بس تذکرات الکی داده از زور خستگی نا نداره تو مجلس بشینه بعدش هی انتظار دارید حرف بزنه به نظر شما نماینده ای که این چنین در مجلس در روی صندلی سبز خوابیده میتونه نماینده خوبی برای هشترود باشه

 منبع عکس وبلاگ نماینده هشترود در مجلس

واقعا پس از اینهمه تعویض مبصر و مجودار و مدیر و رئیس و کلی تلاش برای حفظ بازنشسته جون جونی اش شاهی رئیس اداره اموزش و پرورش و کلی تلاش برای گرفتن زمینهای مراتع و منابع طبیعی برای ساخت سیلو گندم خود  شرکاء و بعد از ان همه دوندگی برای اه اندازی شو انتخاباتی پالایشگاه و راه اندازی واحد جستجوگران گل اقائی و .......... فکر نمی کنید حقشه بخوابه هشترود و چاراویماق کیلوئی چنده وقتی اقا خوابش میاد باید بخوابه البته قول میدهم از سال ۹۱ وقت خواب براش زیاد باشه  اما بدون صندلی سبز فعلی

دو شنبه 13 اسفند 1385برچسب:, :: 23:10 :: نويسنده : گل اقا

درود بر شما بزرگ مردان و بزرگ زنان هشترود و چاراویماق و نظر کهریزی و بخشهای تابعه

این پیروزی خجسته باد این پیروزی

جاودانه شد از فروغ آراء پگاه ما

خجسته باد این مبارک بهار

به مردمان خجسته باد

قـــــفـرخــــان رفت


این نتیجه وحدت و اتحاد مردمی است ،

اتحادی که هیچ کس را توانائی ویارای مقابله با آن نیست حتی تخلف

و... هم مانع پیروزی مردم متحد نبوده و نخواهد بود .

حضور پر شکوه مردم منطقه هشترود وچاراویماق و بخشهای تابعه

در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی نشان از روحیه بصیر

و ولایت مدار مردم منطقه دارد این حضور پر شکوه و دشمن شکن و

بی بدیل را به ولی امر مسلمین جهان ؛ رهبری عزیز تبریک می گوئیم .

بی شک این چنین حضورهائی ؛ نشانه ای از عشق به ولایت (اتحاد )

، تعهد به اسلام ( به حکم ایه ان الله لا یغیر... ) و مسئولیت درقبال

منطقه خود دارد . گل اقا بعنوان خادم شما ولی نعمتان خود ؛ در برابر

شکوه اتحاد و حضورتان ، سر تعظیم و ارادت فرو آورده و بر دستان

تک تک رای دهندگان مخالف یا موافق بوسه تقدیر و سپاس می زند .

با توجه به اینکه آقای حاج غلامحسین شیری بعنوان نفر اول با حدود

25000رای وبا فاصله تقریبی11000عددی از نفر دوم یعنی قفرخان

انتخاب شده است

با تبریک این پیروزی و انتخاب به ایشان وطرفداران ایشان

 امشب از طرف مردم منطقه ، بیانیه ای با عنوان

" سخنی با حاج غلامحسین شیری و یارانش  "

تقدیم خواهیم نمود

بازهم حضور پر صلابت شما مردم و پیروزی " جنبش ضد قفرخانی "

را به شما تبریک می گوئیم

 

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
پيوندها
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان گل اقا در هشترود و آدرس 8roody.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.